بابا سلام .
بی بدنی یا که بی سری؟ مگذر از این سوال من اینبار سرسری ، امشب برای ماتم تو روضه خوان شدم ، شاید بجا بیاورمت رسم دختری ، دیدم به نیزه میروی وهی دویدمت ، هربار هم رسیدم ودیدم جلوتری ، امشب فقط برای سرت گریه میکنم ، ازبس توای مسافر من گریه آوری،دست مرا بگیر وببر روی نیزه ها ، امشب کبوتری زده پر با کبوتری .....
یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه ی لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود
سجده ای زد بر لب درگاه او
پر ز لیلا شد دل پر آه او
گفت یا رب از چه خوارم کرده ای؟
بر صلیب عشق دارم کرده ای
جام لیلا را به دستم داده ای
وندر این بازی شکستم داده ای
نشتر عشقش به جانم میزنی
دردم از لیلاست آنم میزنی
خسته ام زین عشق دلخونم مکن
من که مجنونم تو مجنونم نکن
مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو / این لیلای تو ..... من نیستم
گفت ای دیوانه لیلایت منم.
در رگ پنهان و پیدایت منم
سالها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی
عشق لیلا در دلت انداختم.
صدقمار عشق یکجا باختم
کردمت آواره صحرا نشد
گفتم عاقل میشوی اما نشد
سوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا بر نیامد از لبت
روز و شب او را صدا کردی ولی..
دیدم امشب با منی گفتم بلی..
مطمئن بودم به من سر میزنی
در حریم خانه ام در میزنی
حال این لیلا که خارت کرده بود
درس عشقش بی قرارت کرده بود
مرد راهش باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم
باید تمام عمر شما را صدا کنم شاید که حق نان ونمک را ادا کنم
تازنده ام به عشق توباید امام عصر (عج) فکری به حال این گذر جمعه ها کنم
امشب شهادتنامه عشاق امضاء ميشود فردا زخون عاشقان اين دشت دريا ميشود
امشب كنار يكدگر نشسته ال مصطفى فردا پريشان جمعشان چون قلب زهرا ميشود
امشب بود برپا اگر اين خيمه ثاراللهى فردا بدست دشمنان بركنده از جا ميشود
امشب صداى خواندن قرآن بگوش آيد ولى فردا صداى الامان زين دشت برپا ميشود
امشب كنار مادرش لب تشنه اصغر خفته است فردا خدايا بسترش آغوش صحرا ميشود
امشب رقيه حلقه زرين اگر دارد بگوش فردا دريغ اين گوشوار از گوش او وا ميشود
امشب به خيل تشنگان عباس باشد پاسبان فردا كنار علقمه بيدست سقا ميشود
امشب گرفته در ميان اصحاب اما خويش را فردا عزيز فاطمه بىيار و تنها ميشود
امشب سر سرّ خدا بر دامن زينب بود فردا زينبين خولى و دير نصارى ميشود
خدا كند نرود امشب و سحر نشود كه شام زينب غمديده تيره تر نشود
خدا كند نشود صبح اين شب عاشورا خدا كند كه سحرگاه جلوه گر نشود
سایت شهید آوینی